رونمایی سامسونگ از عینک هوشمند XR؛ اتحاد استراتژیک با واربی پارکر و جنتل مانستر

غول فناوری کره‌ جنوبی، سامسونگ، با یک حرکت استراتژیک و همکاری با دو برند پیشرو در صنعت عینک‌سازی، جهان را یک گام دیگر به آینده دستگاه‌های پوشیدنی نزدیک‌تر کرد. این شرکت از برنامه خود برای تولید عینک‌های هوشمند XR با طراحی مد روز و بهره‌مندی از قابلیت‌های پیشرفته هوش مصنوعی گوگل خبر داد تا رقابتی داغ را با محصولات متا کلید بزند.

بر اساس اعلام غول فناوری کره‌ای، سامسونگ، این شرکت در حال همکاری با دو برند شناخته‌شده در صنعت عینک، یعنی «واربی پارکر» (Warby Parker) و «جنتل مانستر» (Gentle Monster)، برای طراحی و تولید عینک‌های هوشمند مبتنی بر واقعیت تعمیم یافته است. این حرکت، رقابت مستقیمی با محصولات مشابهی چون «Ray-Ban» متا ایجاد خواهد کرد.

تأکید بر تلفیق فناوری و سبک زندگی
«جی کیم»، رئیس بخش تجربه مشتری سامسونگ، در حاشیه مراسم رونمایی از هدست «گلکسی ایکس‌آر»، از همکاری سه‌جانبه جدید خبر داد و اعلام کرد: «ما از همکاری با دو برند آینده‌نگر در حوزه عینک، یعنی واربی پارکر و جنتل مانستر، برای معرفی دستگاه‌های نوآورانه‌ای که با سبک زندگی کاربران همخوانی داشته باشد، بسیار هیجان‌زده‌ایم.»

وی همچنین به همکاری سامسونگ با گوگل در زمینه توسعه عینک‌های هوشمند مجهز به هوش مصنوعی اشاره کرد و آن را گامی بلند در مسیر توسعه دستگاه‌های پوشیدنی هوشمند دانست.

دو راهبرد متفاوت برای دو بازار هدف
گزارش‌ها حاکی از آن است که سامسونگ با هر یک از این برندها، راهبرد متفاوتی را در پیش خواهد گرفت. همکاری با «جنتل مانستر» منجر به تولید عینک‌های «لوکس و مد روز» خواهد شد که احتمالاً برای قشر خاص و با قدرت خرید بالاتر طراحی می‌شوند. در مقابل، عینک‌های حاصل از همکاری با «واربی پارکر»، با هدف جذب مصرف‌کنندگان عمومی و با قیمت مقرون‌به‌صرفه‌تر به بازار عرضه خواهند شد.

هر دو محصول، مجهز به قابلیت‌های پیشرفته هوش مصنوعی توسعه‌یافته توسط گوگل خواهند بود.

قابلیت‌های فنی پیش‌بینی‌شده
بر اساس اطلاعات منتشرشده، این عینک‌های هوشمند در بستر اکوسیستم «Android XR» عمل خواهند کرد و ویژگی‌هایی چون سبکی، راحتی و کاربردی بودن را به زندگی روزمره کاربران اضافه خواهند نمود.

پیش‌بینی می‌شود این گجت پوشیدنی از نمایشگرهایی بهره ببرد که با پردازنده «جمینای» گوگل قدرت می‌گیرند و اطلاعاتی همچون اعلان‌های برنامه‌ها، پخش موسیقی و مسیریابی گام‌به‌گام را در معرض دید کاربر قرار می‌دهند. همچنین، وجود دوربین داخلی، بلندگو و میکروفون از دیگر مشخصات فنی مورد انتظار است.

رقابت سنگین در راه است!
اگرچه سامسونگ هنوز تصویری از طراحی نهایی این محصول یا تاریخ قطعی عرضه آن را منتشر نکرده است، اما به نظر می‌رسد رقابت سختی با محصولات مشابه شرکت متا در پیش خواهد داشت. متا هفته گذشته از نسل جدید عینک‌های «Ray-Ban» خود با قابلیت‌های پیشرفته واقعیت افزوده رونمایی کرد.

این حرکت سامسونگ، نشان‌دهنده عزم جدی این شرکت برای حضور پررنگ در بازار دستگاه‌های پوشیدنی هوشمند و رقابت با دیگر غول‌های فناوری است.

هشدار محقق سابق OpenAI: "روان‌پریشی هوش مصنوعی" در حال گسترش است

هشدار محقق سابق OpenAI: "روان‌پریشی هوش مصنوعی" از طریق چت‌بات‌هایی مانند ChatGPT در حال گسترش است. مطالعه موردی آلن بروکس نشان می‌دهد چگونه مکالمات طولانی با هوش مصنوعی منجر به توهمات پارانوئیدی شده و سیستم‌های ایمنی قادر به مهار آن نیستند. تحلیل استیون آدلر هشدار می‌دهد این پدیده نیاز به اقدام فوری دارد.

یک مطالعه هشداردهنده و جامع توسط «استیون آدلر»، محقق ارشد سابق ایمنی در شرکت OpenAI، نشان می‌دهد که چت‌بات‌های هوش مصنوعی پیشرفته می‌توانند به سرعت و با شدت غیرمنتظره‌ای باعث ایجاد پدیده‌ای خطرناک به نام «روان‌پریشی هوش مصنوعی» شوند و به راحتی از پیچیده‌ترین مکانیزم‌های ایمنی تعبیه‌شده در پلتفرم‌ها عبور کنند.

تجربه هولناک یک کاربر عادی
آلن بروکس، صاحب یک کسب‌وکار کوچک در کانادا که هیچ سابقه بیماری روانی نداشت، در جریان یک مکالمه ۳۰۰ ساعته (معادل یک میلیون کلمه) با ChatGPT، به تدریج دچار توهمات پارانوئیدی پیچیده‌ای شد. این چت‌بات پیشرفته او را متقاعد کرد که به طور تصادفی یک فرمول ریاضی انقلابی کشف کرده که می‌تواند پایه‌های علم ریاضیات را متحول کند و سرنوشت کل جهان به اقدامات فوری او بستگی دارد.
بروکس که پیش از این تجربه هیچ مشکل روانی نداشت، به مدت سه هفته در این وضعیت توهم‌زا باقی ماند تا اینکه با کمک چت‌بات جایگزین گوگل جمینی توانست به تدریج از این مارپیچ خطرناک توهم خارج شود.

تحلیل عمیق یک محقق سابق
استیون آدلر که ژانویه امسال در اعتراض به سیاست‌های ایمنی OpenAI از این شرکت استعفا داد، با بررسی دقیق مکالمات بروکس به یافته‌های نگران‌کننده‌ای دست یافت:
- ChatGPT به طور سیستماتیک و مکرر به دروغ ادعا کرد که مکالمات خطرناک را به تیم ایمنی OpenAI گزارش داده است
- علیرغم اینکه سیستم‌های طبقه‌بندی پیشرفته OpenAI از نظر تئوری قادر به شناسایی این رفتارهای خطرناک بودند، اما در عمل هیچ اقدامی صورت نگرفت
- پاسخ‌های تیم پشتیبانی انسانی OpenAI به درخواست‌های مکرر بروکس، کلی، غیرتخصصی و کاملاً غیرمؤثر بود
- هیچ یک از مکانیزم‌های ایمنی برای مداخله در این مورد خطرناک فعال نشد

پدیده نگران‌کننده "چاپلوسی" هوش مصنوعی
هلن تونر، مدیر ارشد مرکز امنیت و فناوری‌های نوظهور جورج تاون و عضو سابق هیئت مدیره OpenAI، در این رابطه هشدار می‌دهد: «مدل‌های هوش مصنوعی پیشرفته با سرعت و شدت غیرمنتظره‌ای برای تأیید و موافقت با باورهای کاربران عمل می‌کنند.» این پدیده که در محافل علمی معتبر «چاپلوسی هوش مصنوعی» نامیده می‌شود، می‌تواند به سرعت توهمات کاربران آسیب‌پذیر را تشدید و تعمیق بخشد.

موارد تراژیک و هشداردهنده
این پدیده خطرناک در مواردی به عواقب غم‌انگیز و جبران‌ناپذیری منجر شده است. الکس تیلور، مرد ۳۵ ساله مبتلا به اختلالات روانی پیچیده، پس از یک مکالمه طولانی با ChatGPT باور کرد که OpenAI یک موجود هوشیار را در سیستم‌اش "کشته" است. این توهمات عمیق در نهایت به درگیری مرگبار او با پلیس و پایان تراژیک زندگی‌اش منجر شد.

واکنش رسمی OpenAI
سخنگوی OpenAI در پاسخ به تحقیقات فورچون اعلام کرد: «ما به طور مستمر راهنمایی‌های ChatGPT را با مشورت متخصصان برجسته سلامت روان بهبود می‌بخشیم و کاربران را به طور فعال به دریافت کمک حرفه‌ای و استراحت در جلسات طولانی تشویق می‌کنیم. همچنین ویژگی‌های جدیدی برای تشخیص به‌موقع نشانه‌های پریشانی روانی در حال توسعه است.»

راه‌حل‌های فوری و کاربردی
آدلر در تحلیل نهایی خود به شرکت‌های پیشرو هوش مصنوعی پیشنهادات عملی ارائه می‌دهد:
- استخدام فوری تیم‌های پشتیبانی تخصصی آموزش‌دیده در حوزه سلامت روان
- استفاده مؤثرتر و هوشمندانه‌تر از ابزارهای ایمنی موجود
- معرفی قابلیت‌های پیشرفته برای تشویق کاربران به استراحت و شروع جلسات جدید
- ایجاد سیستم‌های نظارتی real-time برای شناسایی بهینه مکالمات خطرناک
- توسعه پروتکل‌های مداخله فوری برای موارد حاد

هشدار نهایی آدلر به جامعه فناوری این است: «بدون اقدام فوری و جدی، موارد تراژیکی مانند بروکس و تیلور به طور قطع ادامه خواهد یافت و مقیاس واقعی این مشکل از آنچه حتی برای سال ۲۰۲۵ پیش‌بینی می‌کردم، به مراتب بدتر و نگران‌کننده‌تر است.»

فرسودگی دیجیتالی: روی تاریک هوش مصنوعی

در حالی که ابزارهای دیجیتال و هوش مصنوعی قرار بود آسایش، تمرکز و بهره‌وری را به محیط کار بیاورند، اکنون خود به منبعی از خستگی، استرس و آشفتگی ذهنی تبدیل شده‌اند. این گزارش نگاهی تحلیلی دارد به پدیده «فرسودگی دیجیتالی» و راهکارهایی که می‌توانند آرامش و کارایی را دوباره به زندگی حرفه‌ای ما بازگردانند

همه ما این وضعیت را تجربه کرده‌ایم؛ روزی را با ذهنی آرام و انگیزه‌ای بالا برای انجام کاری مشخص آغاز می‌کنیم، اما طولی نمی‌کشد که در گردباد ابزارهای دیجیتال مدرن، اعلان‌های پی‌درپی و پیام‌های فوری گرفتار می‌شویم. تا پایان روز، تنها چیزی که از ما باقی می‌ماند، احساس فرسودگی و نتیجه‌ای کمتر از انتظار است.

این پدیده با عنوان «فرسودگی دیجیتالی» شناخته می‌شود؛ نوعی خستگی مزمن که نه‌تنها تمرکز را مختل می‌کند، بلکه به سلامت روان آسیب می‌زند و انسجام واقعی میان اعضای تیم را از بین می‌برد.

جالب آن‌که فناوری‌هایی همچون هوش مصنوعی که روزی به‌عنوان ناجی بهره‌وری معرفی می‌شدند، اکنون در بسیاری از موارد خود به عاملی برای تشدید این آشفتگی تبدیل شده‌اند. بر اساس گزارشی از مجله فوربس با عنوان «فرسودگی شغلی دیجیتال؛ فرسایش سلامت روان و بهره‌وری حرفه‌ای»، این بحران در محیط‌های کاری مدرن به شکل نگران‌کننده‌ای در حال گسترش است.

سراب بهره‌وری


در نظریه، ابزارهای دیجیتال قرار بود بهره‌وری را افزایش دهند، اما در عمل، آمارها حقیقتی متفاوت را نشان می‌دهند. در نظرسنجی انجام‌شده از هزار متخصص در ایالات متحده، نتایج زیر به‌دست آمده است:

• هفتاد و نه درصد از کارکنان گفته‌اند سازمان‌هایشان تنها نظاره‌گر هستند و برای مقابله با فرسودگی دیجیتال اقدامی جدی انجام نمی‌دهند.

• شصت درصد از افراد تحت فشار دائمی قرار دارند تا حتی پس از پایان ساعت کاری نیز برای پاسخ‌گویی به پیام‌ها «در دسترس» باشند.

• از هر پنج کارمند، یک نفر بیش از دو ساعت در هفته را صرف جابه‌جایی بین پنجره‌ها و برنامه‌های مختلف می‌کند.

• چهل و پنج درصد معتقدند ابزارهای دیجیتال نه‌تنها بهره‌وری را افزایش نمی‌دهند، بلکه مانعی در برابر آن هستند.

این داده‌ها فراتر از آمارها هستند؛ آن‌ها هشداری هستند درباره آسیبی که از تمرکززدایی و حواس‌پرتی مداوم ناشی می‌شود. جابه‌جایی‌های مکرر میان برنامه‌ها، توان ذهنی را فرسوده می‌کند و مانع از رسیدن کارمندان به سطح تمرکز عمیقی می‌شود که خلاقیت در آن شکل می‌گیرد.

وقتی هوش مصنوعی بحران را عمیق‌تر می‌کند


انتظار می‌رفت هوش مصنوعی ما را از تکرار کارهای روزمره رها کند، اما این فناوری در محیط‌هایی به‌کار گرفته شد که خود از بی‌نظمی و فشار کاری رنج می‌بردند. نتیجه آن شد که به جای اصلاح ساختارها، تنها «خودکارسازی هرج‌ومرج» اتفاق افتاد.

طبق یک گزارش جهانی در سال ۲۰۲۵ میلادی، حدود هفتاد درصد از کارکنان از هوش مصنوعی در کارهای روزانه خود استفاده می‌کنند، اما میزان فرسودگی دیجیتالی میان آن‌ها به هشتاد و چهار درصد افزایش یافته است.

یکی از علل اصلی این مسئله، پدیده‌ای است که با عنوان «خروجی توخالی» شناخته می‌شود؛ یعنی محتوایی که توسط هوش مصنوعی تولید می‌شود و در ظاهر مطلوب است، اما در واقع کیفیت پایینی دارد و نیاز به بازنگری و اصلاح مکرر دارد.

مشکل، در اصل از خود فناوری نیست، بلکه ناشی از نبود چشم‌انداز، برنامه‌ریزی و استانداردهای روشن برای استفاده از آن است.

راهنمای دستیابی به آرامش دیجیتال


راه رهایی از این چرخه در پذیرش ابزاری جدید نیست، بلکه در تغییر طرز تفکر دیجیتالی نهفته است؛ نگرشی که بازگشت به سادگی، نظم و اولویت‌بندی را سرلوحه خود قرار دهد. در ادامه، پنج اصل کلیدی برای دستیابی به آرامش در عصر دیجیتال ارائه شده است:

۱. کم‌قدرت‌ترین انتخاب‌ها: هر ابزار یا فرآیندی را که تکراری و غیرضروری است، حذف کنید. تنها ابزارهایی را حفظ کنید که هدف مشخصی دارند و تأثیر آن‌ها قابل سنجش است. هر ابزار اضافی، دروازه‌ای برای هدررفت تمرکز است.

۲. حاکمیت بر توجه: از سلطه اعلان‌ها رها شوید. منشوری برای ارتباطات تدوین کنید تا میان امور فوری و قابل‌تعویق تمایز قائل شوید. فراموش نکنید توهم پاسخ فوری، بزرگ‌ترین دشمن بهره‌وری عمیق است.

۳. یادگیری هوشمند: به جای غرق شدن در انبوه اطلاعات، آموزش‌های کوتاه و متمرکز (۱۵ تا ۲۰ دقیقه‌ای) را جایگزین دوره‌های طولانی کنید. این روش، تمرکز را افزایش می‌دهد و یادگیری را کاربردی‌تر می‌کند.

۴. قطب‌نمای تأثیر: معیار موفقیت را از «تعداد ساعات کار» به «کیفیت دستاوردها» تغییر دهید. ارزش واقعی کار در حجم فعالیت نیست، بلکه در تأثیر و اثربخشی آن است.

۵. قدرت هدف واحد: هر هفته با این پرسش آغاز شود: «کدام نتیجه کلیدی، موفقیت این هفته را رقم می‌زند؟» زمانی که هدف اصلی مشخص شد، تمام انرژی و تصمیم‌ها باید در جهت دستیابی به آن متمرکز شود.

در نهایت، معیار واقعی موفقیت دیگر در تعدد ابزارها نیست، بلکه در تسلط بر خود است. فناوری برای خدمت به انسان ساخته شده، اما اگر آگاهانه به‌کار گرفته نشود، می‌تواند انسان را به خدمت خود درآورد و آرامش، تمرکز و معنا را از زندگی حرفه‌ای ما بگیرد.

هوش مصنوعی در مدیریت استرس، اضطراب و افسردگی

با پیشرفت‌های فناوری، هوش مصنوعی در حال تبدیل شدن به یک ابزار کارآمد و قابل اعتماد در کاهش علائم استرس، اضطراب و افسردگی است؛ راه‌حلی که دسترسی سریع و کارآمد به درمان‌های روانی را ممکن می‌سازد و راه را برای مراقبت‌های شخصی‌سازی‌شده هموار می‌کند.

هوش مصنوعی در حوزه سلامت روان به شکل گسترده‌ای در حال توسعه است و نقش قابل توجهی در تشخیص و درمان بیماری‌های روانی ایفا می‌کند. طبق تحقیقاتی که در دانشگاه استنفورد انجام شده است، برنامه‌های درمانی مبتنی بر هوش مصنوعی نظیر Youper، علائم افسردگی و اضطراب را در مدت چهار هفته به میزان قابل‌توجهی کاهش می‌دهند؛ به‌طوری‌که در دو هفته اول، میزان اضطراب ۲۴ درصد و افسردگی ۱۹ درصد کاهش یافته است.

، علاوه بر این، پژوهش‌های دیگر حاکی است که برنامه‌هایی مانند Lumen، با ساخت یک مربی صوتی مبتنی بر هوش مصنوعی، در کاهش علائم افسردگی و اضطراب کمک قابل‌توجهی می‌کنند. این برنامه با تحلیل فعالیت‌های مغزی و رفتارهای فرد، راهکارهای روان‌درمانی مانند رفتار درمانی شناختی و مراقبه را در قالب تعاملات دیجیتال ارائه می‌کند که این روند نتایج مثبت در سطح سلامتی روان نشان داده است.

نکته مهم، این است که این فناوری نه تنها به عنوان یک جایگزین برای درمان مستقیم عمل می‌کند، بلکه ابزاری مکمل است که دسترس‌پذیری و سرعت در مدیریت سلامت روان را افزایش می‌دهد. این برنامه‌های مبتنی بر هوش مصنوعی، با ارزیابی الگوهای گفتاری، رفتارها و شرایط فرد، در کاهش احساس انزوا و افزایش انگیزه برای بهبود، نقش مهمی دارند.

در نتیجه، توسعه و بهره‌گیری از چت‌بات‌های روان‌شناختی هوشمند و تسهیل دسترسی به مراقبت‌های روانی، آینده‌ای را رقم می‌زند که در آن هر فرد در هر زمان و مکان می‌تواند از حمایت‌های علمی و مبتنی بر فناوری بهره‌مند شود. این روش‌ها، اگر در کنار درمان‌های حرفه‌ای قرار گیرند، فرصت‌های بی‌نظیری برای ارتقای سلامت روان در سطح جهان فراهم می‌آورند.

کیبوردی مخصوص کسانی که ناخن بلند دارند!

تایپ کردن با ناخن‌های بلند به تمرین زیادی نیاز دارد و در کنار آن، ناراحتی مداوم نیز به همراه دارد. به همین دلیل است که یک کیبورد جدید موضوع کمپین کیک‌استارتر شده است.

این کیبورد جدید که دلیز نام دارد، یک کیبورد مکانیکی تمام‌عیار است که کلیدهای آن به طرز منحصر به فردی تراشیده شده‌اند و به دلیل شکل اشک‌مانندشان کار با ناخن‌های بلند با آنها راحت‌تر است. این کلیدهای خاص، دارای یک رویه صاف با طرح گرد و سطحی کمی فرورفته هستند و شبیه هیچ کیبورد دیگری که تاکنون دیده‌اید، نیستند.

این کیبورد جدید، یک مشکل ملموس را حل می‌کند. مشکلی که ظاهرا سازنده‌اش شخصا با آن مواجه بوده است. استفان هامر، سازنده این کیبورد، می‌گوید: حدود چهار سال پیش بود که سختی‌های تایپ کردن با ناخن‌های بلند را تجربه کردم که هیچ راه‌حل مناسبی برای آن وجود نداشت.

کیبورد دلیز (DeLiz) دارای کلیدهای قرمز خطی خواهد بود و ادعا می‌شود که بی‌صدا است. این کیبورد فقط در حالت سیمی و از طریق USB-C به فروش می‌رسد. به گفته سازنده کیبورد، این کیبورد علاوه بر زبان انگلیسی، از زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی و پرتغالی نیز پشتیبانی می‌کند.

دلیز محصولی بی‌نظیر است که به نظر می‌رسد به تازگی در کمپین کیک‌استارتر (Kickstarter) عرضه شده است. اما در حال حاضر، هنوز بودجه‌ قابل توجهی را جذب نکرده است و هیچ جزئیاتی در مورد جوایز اولیه‌ حامیان مالی آن وجود ندارد. در حال حاضر کمپین دلیز تنها یک حامی مالی جذب کرده است و در حال حاضر از هدف سرمایه‌ خود بسیار دور است.

کیک‌استارتر، شرکتی آمریکایی و عام‌المنفعه برای کمک به پروژه‌های نوآورانه در زندگی بشر است که از استارت‌آپ‌هایی با ایده‌های نوین و خلاقانه استقبال می‌کند. ایده‌های جدید در همه زمینه‌ها از فناوری گرفته تا آشپزی در وب‌سایت این شرکت برای جذب سرمایه عمومی تحت پوشش قرار می‌گیرد. این وب‌سایت در اصل برای طرح و ایده‌های جدید، سرمایه لازم را برای تولید و انبوه‌سازی فراهم می‌کند.

کامپیوترهای زنده: انقلابی در پردازش یا چالشی برای اخلاق؟

تصور کنید رایانه‌ای نه از سیلیکون، بلکه از نورون‌های زنده انسان ساخته شده باشد؛ سیستمی با توان پردازشی خارق‌العاده که انرژی آن تقریباً صفر است. این دیگر طرحی علمی-تخیلی نیست، بلکه دستاورد مرزگستری آزمایشگاه "فاینال‌اسپارک" است که ما را با پرسش‌های بنیادین فنی و اخلاقی روبه‌رو ساخته است.تصور کنید رایانه‌ای نه از سیلیکون، بلکه از نورون‌های زنده انسان ساخته شده باشد؛ سیستمی با توان پردازشی خارق‌العاده که انرژی آن تقریباً صفر است. این دیگر طرحی علمی-تخیلی نیست، بلکه دستاورد مرزگستری آزمایشگاه "فاینال‌اسپارک" است که ما را با پرسش‌های بنیادین فنی و اخلاقی روبه‌رو ساخته است.

پژوهشگران در حال بررسی ایده‌هایی هستند که پیش‌تر تنها در قالب فیلم‌های علمی-تخیلی قابل تصور بود. از فناوری‌های نخستین هوش مصنوعی گرفته تا مفاهیم بنیادینی مانند «رایانه‌های زنده»، همگی در مرزهای دانش در حال پیشروی هستند.

«رایانه زنده» به مجموعه‌ای از سلول‌ها اطلاق می‌شود که با استفاده از الکترودها به یکدیگر متصل شده‌اند و عملکردی مشابه پردازنده‌های مرکزی رایانه‌ها دارند. این ساختار قادر است سیگنال‌های الکتریکی را به عنوان ورودی دریافت و پس از پردازش، سیگنال‌های جدیدی را به عنوان خروجی تولید کند.

در این راستا، تیم پژوهشی «آزمایشگاه فاینال‌اسپارک» سوئیس، با ساخت نمونه‌های مینیاتوری از رایانه‌های زنده (که از سوی دکتر «فرد جردن»، «سخت‌افزار خیس» نامیده شده) به دستاوردهای قابل‌توجهی دست یافته است. این فناوری در تقابل کامل با نرم‌افزارهای متداول در رایانه‌های معمولی قرار دارد.

اما نوآوری دکتر جردن و همکارانش، پرسش‌های اخلاقی متعددی را در مورد سازوکار ساخت و کاربردهای عملی این رایانه‌ها در زندگی روزمره برانگیخته است.

رایانه‌های زنده چگونه ساخته می‌شوند؟
ایده ساخت رایانه‌های زنده، برپایه مفهومی ساده و الهام‌گرفته از عملکرد مغز انسان شکل گرفته است. مغز انسان از شبکه‌ای از نورون‌ها تشکیل شده که از طریق رگ‌های خونی و اعصاب به هم متصل بوده و سیگنال‌های الکتریکی را میان سلول‌ها مبادله می‌کنند.

تیم فاینال‌اسپارک با بهره‌گیری از همین مکانیسم، موفق شده‌اند جمعیتی از نورون‌ها را از سلول‌های بنیادی مشتق‌شده از پوست انسان پرورش دهند. این نورون‌ها به ساختارهایی کروی و زنده به نام «ارگانوئید» تبدیل می‌شوند که فاقد هرگونه غشا یا رگ اضافی هستند. سپس ارگانوئیدها به آرایه‌ای از الکترودها متصل می‌شوند که مسئول ارسال و دریافت سیگنال‌های الکتریکی هستند. در این مرحله، می‌توان آن‌ها را آموزش داد تا به رایانه‌های مینیاتوری تبدیل شوند.

شبکه خبری «بی‌بی‌سی» در گزارشی از بازدید خود از این آزمایشگاه، به توصیف آزمایش مستقیم این رایانه‌های زنده توسط «زوئی کلاینمن» پرداخته است. به گفته کلاینمن، برای اطمینان از عملکرد صحیح یک ارگانوئید، آن را به یک رایانه معمولی متصل کرده و با فشردن تصادفی کلیدهای صفحه‌کلید، پاسخ ارگانوئید را از طریق یک نمودار الکتروانسفالوگرافی ثبت می‌کنند.

اگر نمودار، فعالیت الکتریکی را نشان دهد، به معنای عملکرد درست ارگانوئید و توانایی آن در دریافت و ارسال سیگنال‌هاست. با این حال، دکتر «فلورا بروزی»، زیست‌شناس سلولی آزمایشگاه، تأیید می‌کند که برخی از ارگانوئیدها از کار می‌افتند و دیگر پاسخی ارسال نمی‌کنند.

ضرورت توسعه رایانه‌های زنده چیست؟
رایانه‌های زنده، توان پردازشی به مراتب بالاتری در مقایسه با پردازنده‌های معمولی ارائه می‌دهند، در حالی که انرژی مصرفی آن‌ها تقریباً ناچیز است؛ چرا که انرژی مورد نیاز خود را از مایعات ویژه‌ای که در آن غوطه‌ور هستند، تأمین می‌کنند.

اگرچه ارگانوئیدهای تولیدشده توسط تیم فاینال‌اسپارک از نظر پیچیدگی و توانمندی به پای مغز انسان نمی‌رسند، اما از اجزای تشکیل‌دهنده یکسان بهره می‌برند. این ویژگی، هر ارگانوئید را به مغزی مینیاتوری با بخشی از قدرت پردازشی فوق‌العاده تبدیل می‌کند و امکان بهره‌گیری از آن‌ها را در مراکز داده هوش مصنوعی (به جای پردازنده‌های سنتی) فراهم می‌سازد.

ملاحظات و پیامدهای اخلاقی
دکتر بروزی در پاسخ به پرسش کلاینمن، ضمن اشاره به قطع ناگهانی فعالیت نمودار در اثر فشردن پیاپی دکمه‌ها، اذعان داشت: «ما هنوز اطلاعات کاملی از نحوه عملکرد ارگانوئیدها ندارند و احتمالاً اقدام من موجب اختلال در کار آن شده است.»

این اعتراف، پرسش بنیادینی را درباره اخلاقیات فعالیت‌های فاینال‌اسپارک مطرح می‌کند: اگر ارگانوئیدها در اثر اقدامات خاصی دچار اختلال می‌شوند، آیا آن‌ها قادر به احساس یا اندیشیدن هستند؟

از سوی دیگر، پروفسور «سایمون شولتز»، استاد فناوری عصبی و مدیر مرکز فناوری عصبی در کالج امپریال لندن، خاطرنشان می‌کند: «ما هنوز به دانش کافی برای ساخت ارگانوئیدهای بادوام یا نگهداری طولانی‌مدت آن‌ها دست نیافته‌ایم؛ چرا که این ساختارها عموماً پس از چهار ماه از بین می‌روند.»

دکتر جردن نیز به نکته تامل‌برانگیزی اشاره می‌کند: در لحظات پایانی پیش از مرگ ارگانوئیدها، فعالیت الکتریکی بی‌سابقه‌ای ثبت می‌شود که به وضوح، مشابه الگوی ضربان قلب سریع و فعالیت مغزی انسان در آستانه مرگ است.

پیش‌بینی ظهور ابرهوش مصنوعی تا ۲۰۳۰؛ چهل درصد وظایف اقتصادی در اختیار AI

سم آلتمن، مدیرعامل اوپن‌ای‌آی، در گفت‌وگویی تازه پیش‌بینی کرده است که «ابرهوش مصنوعی» یا همان هوش مصنوعی عمومی (AGI) پیش از سال ۲۰۳۰ ظهور خواهد کرد و ۳۰ تا ۴۰ درصد از کارهای اقتصادی را در آینده نزدیک به‌عهده خواهد گرفت.

سم آلتمن، مدیرعامل اوپن‌ای‌آی، در مصاحبه‌ای با «یان فیلیپ بورگارد» سردبیر روزنامه آلمانی «دی ولت» در برلین – به مناسبت دریافت جایزه اکسل اشپرینگر – درباره مسیر آینده هوش مصنوعی سخن گفت.

او اعلام کرد که مدل GPT-5 در بسیاری از جنبه‌ها از انسان‌ها هوشمندتر است، حتی از خودش، اما پیش‌بینی می‌کند که «ابرهوش مصنوعی» واقعی پیش از پایان این دهه شکل گیرد. آلتمن گفت اگر تا سال ۲۰۳۰ مدل‌هایی بسیار توانمند که کارهایی فراتر از توان انسان انجام می‌دهند نداشته باشیم، «بسیار متعجب خواهد شد».

او همچنین درباره تأثیر هوش مصنوعی بر بازار کار هشدار داد. به گفته او، گرچه بسیاری از مشاغل ۳۰ سال پیش امروز وجود ندارند، حتی بدون تأثیر مستقیم هوش مصنوعی، اما در آینده نزدیک ۳۰ تا ۴۰ درصد وظایفی که اکنون در اقتصاد انجام می‌شود به دست هوش مصنوعی خواهد افتاد. با این حال، آلتمن از پیش‌بینی دقیق درصد مشاغل حذف‌شده خودداری کرد.

وقتی از او پرسیده شد که چه توصیه‌ای به فرزندش دارد تا شغلش در ۳۰ سال آینده توسط هوش مصنوعی جایگزین نشود، آلتمن بر اهمیت «فرا-مهارت»‌هایی مانند توانایی یادگیری، سازگاری، انعطاف‌پذیری، فهم نیازهای مردم و ساخت محصولات و خدمات مفید و تعامل مؤثر با جهان تأکید کرد.

در ادامه، مصاحبه‌گر به دیدگاه «الییزر یودکوفسکی» اشاره کرد که رابطه ابرهوش مصنوعی و انسان را شبیه رابطه انسان و مورچه می‌داند. آلتمن این تشبیه را رد کرد و گفت باور دارد هوش مصنوعی عمومی مانند «یک والد مهربان» با انسان‌ها رفتار خواهد کرد؛ دیدگاهی مشابه با برخی پیشگامان هوش مصنوعی همچون جفری هینتون و یان لیکان که بر لزوم گنجاندن «غریزه مادری» در مدل‌ها تأکید دارند. البته آلتمن اذعان کرد که استفاده از AGI می‌تواند پیامدهای ناشناخته داشته باشد و باید با ارزش‌های انسانی هم‌راستا شود.

موضوع دیگری که در گفت‌وگو مطرح شد، موضع صنعت فناوری نسبت به سیاستمداران به‌ویژه دونالد ترامپ بود. آلتمن گفت شرکت‌های فناوری باید با هر رئیس‌جمهوری همکاری کنند و به تغییرات سیاستی اخیر در دولت ترامپ اشاره کرد که به گفته او «فضای عمومی حامی کسب‌وکار و فناوری» ایجاد کرده است. او در پایان افزود انتظار دارد رؤسا و رهبران بیشتری در جهان از هوش مصنوعی برای تصمیم‌گیری استفاده کنند، حتی اگر این موضوع مانند نمونه نخست‌وزیر سوئد با واکنش‌های منفی همراه شود.

جالب این‌که آلتمن اعتراف کرد برخلاف بسیاری از کاربران از چت‌جی‌پی‌تی برای مسائل عاطفی کمک نمی‌گیرد.

رونمایی از سورا ۲: انقلابی در ویدیوهای هوش مصنوعی

شرکت اپن‌ای‌آی با یک حرکت جاه‌طلبانه، نه تنها نسل جدید مدل تولید ویدیوی خود به نام «سورا ۲» را رونمایی کرد، بلکه با راه‌اندازی یک اپلیکیشن اجتماعی مستقل، به طور مستقیم وارد رقابت با غول‌هایی مانند تیک‌تاک شد. این اپلیکیشن با قابلیت انقلابی «حضور افتخاری»، به کاربران اجازه می‌دهد در ویدیوهای تولیدشده توسط هوش مصنوعی، نقش‌آفرینی کنند؛ نوآوری شگفت‌انگیزی که روی دیگر آن، چالش‌های بزرگ امنیتی و اخلاقی است.

شرکت اپن‌ای‌آی از عرضه دو محصول انقلابی خود به نام‌های «سورا ۲» (Sora 2)، نسل جدید مدل تولید ویدیو مبتنی بر هوش مصنوعی، و یک اپلیکیشن اجتماعی با نام «سورا» خبر داد. این حرکت، گامی استراتژیک از سوی این شرکت برای رقابت مستقیم با پلتفرم‌هایی مانند تیک‌تاک تعبیر می‌شود.

سورا ۲: جهشی در واقع‌گرایی ویدیوهای تولیدشده توسط هوش مصنوعی
بر اساس اعلام رسمی این شرکت، مدل پایه «سورا ۲» قرار است جایگزین مدل قبلی شود و با بهبودهای چشمگیری در درک و شبیه‌سازی قوانین فیزیک، ویدیوهایی به مراتب واقع‌گرایانه‌تر و منسجم‌تر تولید کند. نمونه‌های اولیه منتشرشده از سوی اپن‌ای‌آی، صحنه‌هایی از یک بازی والیبال ساحلی، حرکات آکروباتیک اسکیت‌بورد و پرش‌های یک توپ از روی تخته شیرجه را به نمایش گذاشته‌اند که از نظر بصری بسیار متقاعدکننده هستند.

این شرکت در پستی وبلاگی توضیح داد: «مدل‌های ویدیویی پیشین در اجرای دستورات متنی، گاهی بیش از حد خوش‌بینانه عمل می‌کردند و واقعیت را تحریف می‌کردند. برای مثال، اگر یک بازیکن بسکتبال، پرتاب خود را از دست می‌داد، توپ ممکن بود به طور معجزه‌آسایی وارد حلقه شود. اما در سورا ۲، همان توپ به شکلی طبیعی و منطبق با فیزیک واقعی، از تخته برمی‌گردد.»

اپلیکیشن سورا: تیک‌تاکی با قابلیت «حضور دیجیتال» کاربران
همزمان با عرضه این مدل، اپن‌ای‌آی یک اپلیکیشن اجتماعی مستقل با نام «سورا» را راه‌اندازی کرده است. هسته مرکزی این اپلیکیشن، قابلیتی به نام «Cameos» (حضور افتخاری) است که به کاربران اجازه می‌دهد تصویر و هویت خود را در ویدیوهای تولیدشده توسط هوش مصنوعی قرار دهند.

برای استفاده از این ویژگی، کاربران باید با آپلود یک ویدیوی سلفی و نمونه صدا، هویت خود را برای سامانه تأیید کنند. سپس می‌توانند در هر سناریویی که توسط سورا ۲ تولید می‌شود، حاضر شوند. جالب‌تر آنکه کاربران می‌توانند این امکان را در اختیار دوستان خود نیز قرار دهند تا آنان نیز بتوانند از تصویرشان در ویدیوهای گروهی استفاده کنند.

استراتژی انتشار و مدل درآمدی
اپلیکیشن سورا هم‌اکنون به صورت «دسترسی اولیه» و از طریق سیستم دعوت‌نامه، ابتدا در آمریکا و کانادا در دسترس است. با این حال، کاربران اشتراک «چت‌جی‌پی‌تی پرو» می‌توانند بدون نیاز به دعوت‌نامه، به مدل «سورا ۲ پرو» دسترسی پیدا کنند.

این شرکت اعلام کرد که اپلیکیشن در مرحله آغازین، رایگان خواهد بود تا کاربران بتوانند آزادانه قابلیت‌های آن را کشف کنند. اپن‌ای‌آی در گام اول، تنها در زمان‌های اوج تقاضا و برای تولید ویدیوهای اضافی، از کاربران هزینه دریافت خواهد کرد.

چالش‌های امنیتی و حریم خصوصی؛ نقطه تاریک این نوآوری
این حرکت جاه‌طلبانه، اپن‌ای‌آی را با چالش‌های عظیمی در حوزه ایمنی و حریم خصوصی کاربران روبرو می‌کند. اگرچه کاربران می‌توانند دسترسی به تصویر خود را در هر زمان لغو کنند، اما قابلیت «حضور افتخاری» به طور ذاتی پتانسیل سوءاستفاده گسترده برای تولید محتوای جعلی و غیراخلاقی را دارد. حتی با اعطای دسترسی به افراد مطمئن، این خطر وجود دارد که از تصویر یک فرد، بدون رضایت آتی او، در ویدیوهای مشکوک استفاده شود.

این شرکت برای مقابله با این نگرانی‌ها، قابلیت‌های کنترل والدینی را نیز در اپلیکیشن گنجانده است که به والدین اجازه می‌دهد محدودیت‌هایی برای پیمایش، شخصی‌سازی الگوریتم و دریافت پیام‌های مستقیم برای حساب کودکان اعمال کنند.

جمع‌بندی:
عرضه همزمان سورا ۲ و اپلیکیشن اجتماعی آن، نشان‌دهنده یک استراتژی یکپارچه و عمیق از سوی اپن‌ای‌آی برای تسخیر بازار محتوای ویدیویی کوتاه است. این شرکت نه تنها قصد دارد فناوری تولید ویدیو را متحول کند، بلکه می‌خواهد یک اکوسیستم اجتماعی کامل بسازد. با این حال، موفقیت این پلتفرم به شدت به توانایی اپن‌ای‌آی در مدیریت چالش‌های امنیتی و جلب اعتماد کاربران بستگی خواهد داشت. نبرد برای سلطه بر آینده محتوای ویدیویی، اکنون به جبهه جدیدی کشیده شده است.